در این روزها، سازمانها به شکل بیسابقهای با عدم قطعیت و تغییرات ناگهانی روبهرو هستند. در چنین شرایط، مدیریت منابع به عنوان یکی از عوامل حیاتی برای بهبود عملکرد و موفقیت سازمانها اهمیت پیدا میکند. این فرآیند موجب بهرهوری بهتر از منابع مالی، انسانی و مادی میشود و به سازمانها کمک میکند به اهداف استراتژیک خود دست یابند.
هرچند به نظر میرسد انتخاب افراد مناسب و سرمایهگذاری در فناوری مناسب برای موفقیت سازمان کافی است، اما واقعیت این است تا زمانی که راههای بهینه برای بهرهبرداری از منابع کشف نشود، موفقیت شرکتها به طور قطعی تضمین نمیشود. به همین دلیل، مدیریت منابع به عنوان یک ابزار حیاتی برای موفقیت کسب و کارها، به توجه مدیران نیاز دارد.
مدیریت منابع چیست؟
مدیریت منابع یک مفهوم کلیدی در سازمانها است که به بهرهبرداری بهینه از منابع مختلف، ایجاد تعادل و هماهنگی بین آنها و دستیابی به اهداف و استراتژیهای سازمان کمک میکند. در تعریفهای مختلف، این مدیریت به عنوان فرآیندی برای بهرهگیری بهینه از منابع موجود در یک بنگاه اقتصادی توصیف میشود. این فرآیند شامل مجموعهای از روشها، فرآیندها و استراتژیهایی است که به بهینهسازی استفاده از منابع مادی و انسانی در سازمان کمک میکند. به عنوان مثال، متخصصان مدیریت منابع انسانی نقش مهمی در مدیریت و هماهنگی منابع انسانی دارند تا تیمها و دپارتمانها به بهترین شکل عمل و اهداف سازمانی را محقق کنند.
توسعه کارآمد و مؤثر منابع یک سازمان، از جمله منابع مالی، موجودی، مهارتهای انسانی، منابع طبیعی، منابع تولید و فناوری اطلاعات هم به عنوان مدیریت منابع شناخته میشود. به طور کلی، هر چیزی که یک سازمان برای اجرای یک پروژه یا کار از آن استفاده میکند، به عنوان منبع در نظر گرفته میشود. بنابراین، مدیریت منابع به عنوان یک فرآیند حیاتی در سازمانها برای دستیابی به حداکثر کارایی در بخشهای مختلف و پیشرفت اهمیت دارد.
انواع مدیریت منابع
انواع مدیریت نیروی انسانی به عنوان یکی از مهمترین عوامل برای پیشرفت یک سازمان مورد توجه قرار میگیرد. افرادی که در یک سازمان مشغول به کار هستند، نه تنها به صورت فردی بلکه به عنوان یک گروه، برای دستیابی به اهداف سازمانی ضروری هستند. مدلهای مختلف مدیریت نیروی انسانی طراحی شدهاند تا عملکرد هر عضو سازمان را مشخص کنند. این مدلها با تقسیم مسئولیتها بین افراد سازمان، تعیین نقشهای شغلی و برنامههای منابع انسانی، به مدیریت بهتر نیروی کار کمک میکنند و باعث دستیابی به اهداف سازمان میشوند.
مدلهای کارآمد مدیریت نیروی انسانی
از جمله مدلهای کارآمد مدیریت نیروی انسانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مدل هاروارد: این مدل در سال ۱۹۹۲ معرفی شد و یکی از تأثیرگذارترین مدلهای مدیریت نیروی انسانی است. این مدل به عنوان یک مدل جامع شناخته میشود که تمامی جنبههای مهم منابع انسانی را در بر میگیرد و از روشها و عملکردهای استراتژیک مدرن استفاده میکند. ادعا میشود که با استفاده از استراتژیهای مربوط به این مدل، علاوه بر بهبود رفاه فردی کارکنان، بهبود رفاه اجتماعی و اثربخشی سازمانی نیز ممکن میشود و در نهایت به نفع کل سازمان خواهد بود.
- مدل Guest: این مدل در سال ۱۹۹۷ توسط دیوید گست معرفی شد. دیوید گست ادعا میکند که منابع انسانی برای شروع به استراتژیهای خاصی نیاز دارند. پیروی از این مدل منجر به نتایج مثبتی میشود که سازمان و کارمندان را در بر میگیرد. این مدل بر شش عامل استوار است که شامل استراتژی منابع مالی، عملکرد منابع انسانی، نتایج رفتاری، نتایج عملکرد، برآمد منابع انسانی و پیامدهای مالی میشود.
- مدل ۸ یا Bose lie: این مدل که توسط پل بوسلی ارائه شده است، بر عوامل درونی و بیرونی تمرکز دارد که بر کارایی منابع انسانی مؤثرند و به افزایش سودآوری، سرمایه و سهم بازار منجر میشوند. این عوامل شامل اقدامات آگاهانه، عادات واقعی، نتایج منابع انسانی، اهداف حیاتی و عادات قابل درک منابع انسانی است.
- مدل مدیریت سخت و نرم استوری: این مدل توسط جان استوری در سال ۱۹۸۹ ارائه شده است و بر دو حالت مدیریت منابع انسانی یعنی فرم نرم و فرم سخت تمرکز دارد. فرم سخت تمرکز خود را بر مفاهیم کنترل شدید استراتژیک قرار داده و اصل مدیریت نیروی انسانی را بر کاهش هزینهها، از طریق نگهداری تعداد مورد نیاز کارگران در سازمان، رعایت میکند. این مدل بر پایه سیاستها، فعالیتهای مرتبط با استراتژی تجارت و سیستمها استوار است.
ضرورت و اهمیت استفاده از مدیریت منابع
زمانی که یک رهبر به مدیریت یک سازمان میپردازد، ممکن است مدیریت منابع به نظر مشکل بزرگی نیاید، اما نبود برنامهریزی دقیق در این زمینه میتواند هزینههای زیادی را برای سازمان به بار بیاورد. هزینههای اضافی مالی، ناکارآمدی کارمندان و کاهش اعتبار سازمان از جمله خساراتی هستند که ممکن است در صورت مدیریت ضعیف منبعها رخ دهند.
اهمیت مدیریت منابع
برای بررسی اهمیت این نوع از مدیریت، کافی است به عاقبت بیتوجهی به آن فکر کنیم. نقصان در عملکرد، زیانهای مالی و پیشرفت نکردن سازمان از جمله نتایجی هستند که میتوانند در اثر نادیده گرفتن مدیریت منابع رخ دهند. تخصیص منابع، بهرهبرداری از منابع، پیشبینی منابع و تسطیح منابع از جمله روشهایی هستند که به رهبران کمک میکنند تا بهینهترین روش مدیریت را در این حوزه داشته باشند.
به عنوان مثال، مدیریت نیروی انسانی تلاش میکند افراد را (در محل کار) مدیریت کند، به گونهای که اهداف سازمانی را بهبود بخشد و فرهنگ سازمانی را تقویت کند. جذب نیروی کار متخصص برای پیشبرد اهداف شرکت از جمله اهداف مهم این حوزه است. همچنین، آموزش و توسعه کارمندان فعلی برای ارتقای کیفیت و عملکرد سازمان نیز یکی از اهداف مهم در مدیریت نیروی انسانی است.
وظایف مدیر منابع
در ادامه به معرفی فعالیتها و مسئولیتهای مدیران منابع میپردازیم:
- برنامهریزی: یکی از فعالیتهای اساسی مدیریت منابع، برنامهریزی است که شامل دو مؤلفه اصلی، یعنی تحلیل تقاضای منابع انسانی و تحلیل عرضه منابع انسانی میشود. این فرایند حیاتی به منظور بهینهسازی استفاده از نیروی کار و تأمین نیازهای سازمان، در بین وظایف مدیران منابع جای گرفته است.
- سازماندهی امور و برنامهها: پس از برنامهریزی و تعیین اهداف برای سازمان، مدیران منابع انسانی مسئولیت دارند که با تقسیم وظایف، شفافسازی جایگاههای شغلی، تعیین وظایف کارکنان و ایجاد بسترهای لازم برای ورود کارکنان جدید، برای انجام بهتر فعالیتهای مربوط به خود اقدام کنند.
- استخدام و جذب نیروی انسانی: این مورد یکی از مهمترین فعالیتهای مدیران منابع انسانی است. تشخیص افراد کارآمد و استخدام نیروی کار ماهر و متخصص، عاملی برای پیشرفت و توسعه سازمان است.
موانع پیشروی مدیر منابع در کسب و کارها
دلیل ناتوانایی کسب و کارها در مدیریت مؤثر منابع چیست؟ قبل از این که به راهکارهای این نوع از مدیریت پرداخته شود، باید به مشکلات اساسی که این مسئله را ایجاد میکند نگاهی بیندازیم:
- برنامهریزی ناکافی: ممکن است شما بهترین برنامه را داشته باشید، اما اگر ندانید چگونه آن را اجرا کنید، تمام این برنامه بیفایده خواهد بود. مشکل اینجا است که بسیاری از کسب و کارها تمرکز کامل خود را روی برنامه گذاشتهاند ولی به اجرای آن توجه نمیکنند. این کار باعث میشود هیچکس با وظایف خود آشنایی کامل نداشته باشد، مگر این که همه چیز به طور دقیق به افراد دستور داده شود. البته این موضوع منجر به توقف رشد کسب و کار خواهد شد.
- نبود پاسخگویی صحیح: داشتن تیمی که به مدیریت مؤثر منابع علاقهای ندارند، نشانه مدیریت ضعیف است. بیعلاقگی مدیران به برنامهریزی به منظور استفاده از منابع، باعث میشود رویکردی لحظهای و بدون صداقت شکل بگیرد که به نقص در پاسخگویی منجر میشود. کارمندان به مدیریت وابسته و برای همه چیز منتظر راهنمایی هستند. در این شرایط، امیدی به نوآوری یا کارایی نیست و تعداد اشتباهات افزایش مییابد.
- استخدام نادرست: استخدام افراد مناسب برای هر شغل، یکی از چالشهای جدی سازمانی است. اگر افراد با تخصص مورد نیاز برای وظایف موجود، استخدام نشوند، سازمان مجبور میشود وظایف زیادی را به کارمندان دیگر اختصاص دهد یا بیش از حد برای انجام کاری سرمایهگذاری کند. هر دوی این عوامل منجر به ضرر و زیان کسب و کار میشوند.
- مشکلات سازگاری: سازگاری پارامتر اصلی در موفقیت یک کسب و کار است، اما بسیاری از مدیران علاقهای به تغییر ندارند. برای مثال، استفاده از روشهای قدیمی در حالی که راهحلهای جدیدی در دسترس است، یکی از این مشکلات است. این عوامل میتوانند باعث زیان تیم و کسب و کار شوند.
روشها و تکنیکهای مدیریت منابع
مدیریت منابع، به عنوان یکی از مهمترین و پیچیدهترین وظایف مدیران شناخته میشود. این پیچیدگی به دلیل وجود عوامل متعددی است که در بهینهسازی مدیریت منابع نقش دارند. سازمانها اغلب از روشهای متعددی برای بهرهگیری بهینه از منابع خود استفاده میکنند. این روشها اغلب بر اساس نرمافزارهایی که به رهبران کمک میکنند تا تصمیمات بهتری در مورد تخصیص منابع بگیرند، طراحی شدهاند.
برخی از مهمترین روشهای این نوع از مدیریت به شرح زیر هستند:
- تخصیص منابع
- بهرهبرداری از منابع
- تسطیع منابع
- پیشبینی منابع
– تخصیص منابع
این روش به شما کمک میکند منابع را بر اساس نیازها و ظرفیتهای موجود فیلتر کنید. همچنین این امکان را به شما میدهد تا نه تنها بفهمید کدام منابع در دسترس هستند، بلکه بتوانید برنامهریزی بهتری برای زمانبندی پروژهها و تأخیرهای احتمالی داشته باشید و از تخصیص بهینه منابع بهرهمند شوید.
– بهرهبرداری از منابع
این روش به شما اجازه میدهد تا در یک بازه زمانی خاص، ظرفیت تیم خود را بسنجید و تشخیص دهید که آیا منابع به طور متعادل استفاده میشوند یا نه. این امر بسیار حائز اهمیت است، زیرا استفاده بیش از حد از منابع میتواند منجر به خستگی و کاهش بهرهوری افراد شود. گزارشهای بهرهبرداری به شما اجاز میدهند ببینید که منابع در چه مکان و زمانی صرف میشوند و آیا امکان بهبود عملکرد و بهرهوری آنها وجود دارد یا نه.
– تسطیح منابع
این روش برای متعادل کردن عرضه و تقاضای منابع استفاده میشود. یعنی قبل از این که به افزودن نیروهای جدید یا استخدام پیمانکار فکر کنید، سعی کنید با استفاده بهینه از منابع موجود، بیشترین ارزش را به دست آورید. این روش به شما کمک میکند تا درک کنید کدام مهارتها و منابع در دسترس هستند و چگونه میتوانند در پروژهها مورد استفاده قرار گیرند.
– پیشبینی منابع
این روش به شما این امکان را میدهد که منابع فعلی را برای پروژههای حال و آینده برنامهریزی کنید. همچنین باعث میشود تعارضهای احتمالی را پیشبینی و برای برنامهریزی منابع با توجه به اولویتها و در طول زمان اقدام کنید.
به طور خلاصه، این روشهای مدیریت منابع باعث میشوند تا سازمانها بهترین استفاده ممکن را از منابع خود داشته باشند و بهرهوری و کارایی خود را به حداکثر برسانند.
هزینههای مربوط به مدیریت منابع ضعیف
مدیریت نامناسب منابع در آغاز ممکن است به نظر یک مشکل کوچک بیاید اما در واقع، یکی از چالشهای بزرگ هر کسب و کاری است و میتواند ضربههای جدی به سازمان وارد کند. مدیریت نادرست منابع میتواند منجر به زیانهای مالی، کاهش عملکرد سازمان و حتی خروج کارمندان از شرکت شود. هر کسب و کاری، چه بزرگ و چه کوچک، باید پیامدهای مدیریت نامناسب منابع را متقبل شود. اگر هنوز به عواقب آن آگاه نیستید، ممکن است لیست زیر به شما کمک کند:
- کاهش عملکرد: یکی از نشانههای اولیه مدیریت نامناسب منابع، کاهش عملکرد سازمان است.
- افزایش نارضایتی: عملکرد ضعیف هیچ وقت انگیزهبخش نیست و معمولاً منجر به نارضایتی میشود. وقتی کارایی تیم کاهش یابد، ناامیدی میان کارمندان زیاد میشود. مدیر ممکن است به توانایی افراد شک کند در حالی که واقعیت دیگری وجود دارد. این وضعیت در نهایت میتواند به ایجاد یک فرهنگ کاری سمی منجر شود.
- خسارتهای مالی: ضررهای مالی زمانی رخ میدهند که منابع به طور مؤثر مدیریت نشوند. یعنی منابع سازمان صرف انجام فعالیتهای کم بازده یا بیبازده شوند.
سخن پایانی
مدیرت منابع یکی از اصول اساسی برای موفقیت سازمانها است. به نظر میرسد یکی از نکات اساسی که به عنوان یک رهبر باید درک کرد، این است که مدیریت منابع یک فرآیند مستمر است. با پیشرفت کسب و کار، مدیران باید قادر باشند تلاشهای مدیریت منابع را با نیازهای رو به رشد خود هماهنگ کنند. اگرچه فناوری همیشه به کمک سازمان میآید اما برنامهریزی و دیدگاه مدیران به عنوان یک رهبر است که تیم و سازمان را در مسیر صحیح هدایت میکند.